پسر داستان ما که یه عاشقه واقعیه ودختر مون که ریسک پذیر و زود رنجه نامزدی میکنن عاشقه همن ولی بعضی وقتا خیلی چیز کوچکی باعث جدا میشه مثلا یک فراموشی باعث جدای میشه دختر رومان ما خیلی مهربونه چطوری وسط خلافکارا پیداش میشه پسر ما عاشقه چطور قلبش یخ میزنه ایا گرما بخشه قلب شو ...
(سلام دوستان این اولین رمان من هستش و من و امیدوارم از رمانم خوشتون بیاد درود بر دوستان عزیز...من اومدم با اولین رمانم. رمان من در مورد یه دختر زبون دراز که زبونش دوبرابرقد منه و خیلی خیلی پرووووووو....تشریف دارن و خیلی شر و شیطون هشتند که شیطون رو هم درس میده...عاشق سرعت و نقاشیه و ...
داستان از این قراره یه دختر بسیار زیبا با یه پسر جیگر (جادوگر) آشنا میشه و طی یه اتفاقاتی میفهمه که یه راه طولانی برای بدست آوردن قل سوم (سه قلو ان) و متحد کردن قبایل در پیش داره.... دیگه خودتون بقیش رو بخونید هویت من ...
وای بھروز واقعا خیلی خوش گذشت خیلی ممنون -ارہ داداش بھروز خیلی ممنون -خواھش می کنم بیاین قاقالی لی ھاتونم بگیرید برید خونہ بخورید . بھروز کیسہ ی خوراکی ھارو بدست بھارہ می دہ و بھارہ ھم بعدازخداحافظی مارو تنھا میزارہ -اِ بھروز مگہ نمی یای تو -نہ گلم امشب یکم کاردارم قرارہ جنس ...
یه رمان عاشقانه و کلکی دختری شیطون و پسری مغرور قسمتی از پارت. توی ماشین نشسته بودیم وبه سمت خونه ای که قراره زندگی مشترکمونوتوش شروع کنیم میرفتیم ازهیجان زیاددست آرتین روفشاردادم وگفتم:وای آرتین باورم نمیشه که همه چیزتموم شدوالان داریم میریم خونه مون آرتین لبخندمرموزی ...
دختر پسر روستایے به قلم:هانیه۸۱ ژانرهمخونه اے داستان راجب دخترے به اسم انوشه هست که دانشگاه مے خونہ. اوبامردی آشنامی شه و عاشقش میشه ،ولی به خاطر این که پسره دراصل روستاییه پدرومادرش باازدواجشون مخالفه! هیمن انوشه رو می دزده و به روستای خودمی بره و اونجابا انوشه ازدواج می ...